دهانت را میبویندمبادا که گفته باشی دوستت میدارم.دلت را میبویندروزگارِ غریبیست، نازنینو عشق راکنارِ تیرکِ راهبندتازیانه میزنند.عشق را در پستوی خانه نهان باید کرددر این بُنبستِ کجوپیچِ سرماآتش رابه سوختبارِ سرود و شعرفروزان میدارند.به اندیشیدن خطر مکن.روزگارِ غریبیست، نازنینآن که بر در میکوبد شباهنگامبه کُشتنِ چراغ آمده است.نور را در پستوی خانه نهان باید کردآنک قصابانندبر گذرگاهها مستقربا کُنده و ساتوری خونآلودروزگارِ غریبیست، نازنینو تبسم را بر لبها جراحی میکنندو ترانه را بر دهان.شوق را در پستوی خانه نهان باید کردکبابِ قناریبر آتشِ سوسن و یاسروزگارِ غریبیست، نازنینابلیسِ پیروزْمستسورِ عزای ما را بر سفره نشسته است.خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد بخوانید, ...ادامه مطلب